نویسنده: محمدرضا مرادی





 

روز شنبه 12 دی‌ماه احکام اعدام «آیت‌الله النمر» و 47 نفر دیگر به اتهام تروریسم مدّنظر آل سعود در 12 منطقه عربستان اجرا شد. رژیم سعودی با وجود اعتراضات فزاینده‌ی جهان اسلام به حکم اعدام این روحانی برجسته‌ی شیعی عربستانی، این روحانی مبارز را به اتهام واهی حمایت از تروریسم به شهادت رساند. بیانیه‌ی وزارت کشور عربستان «آیت‌الله نمر» را مبلّغ فتنه و تفرقه خوانده است و این روحانی برجسته را که تنها برای احقاق حقوق مشروع شیعیان و رفع تبعیض و بی‌عدالتی در عربستان مبارزه می‌کرد، به تلاش برای برهم زدن امنیت و فتنه‌افکنی متهم کرده است. سخنگوی وزارت کشور عربستان در نشستی خبری در این مورد اعلام کرد که احکام اعدام اجرا شده در داخل زندان‌ها صورت گرفته و برخی از احکام اعدام با شمشیر (گردن زدن) و برخی نیز با شلیک گلوله صورت گرفته است. دادگاه جنایی عربستان در تاریخ 23 مهرماه حکم بدوی اعدام تعزیری «آیت‌الله نمر» را صادر کرد. شیخ نمر در تاریخ 23 آبان‌ماه اعتراضی کتبی در 50 صفحه تقدیم دادگاه جنایی عربستان کرده بود. پس از آنکه دادگاهِ استیناف هم این حکم را تأیید کرد، وزارت کشور پرونده وی را به دربار آل‌سعود فرستاد که در نهایت با امضای حکم اعدام وی از سوی «سلمان بن عبدالعزیز» شاه سعودی، این روحانی برجسته‌ی شیعی به شهادت رسید.[1]
این اقدام عربستان در حالی صورت می‌گیرد که این کشور در حوزه‌ی داخلی و منطقه‌ای، با مشکلات و چالش‌های زیادی روبه‌رو است و منطق حکم می‌کند که سعودی‌ها برای خود جبهه‌ی جدیدی نگشایند. اما تاریخ 9 دهه‌ای حاکمیت خاندان سعودی در عربستان نشان‌دهنده این امر است که تصمیمات اتخاذ شده در این خاندان همواره در مدار عقلانیت حرکت نکرده است. پس از فوت ملک عبدالله و به قدرت رسیدن ملک سلمان روند عدم حاکم بودن عقلانیت بر رفتار سعودی‌ها شدت بیشتری گرفت و اولین نمود آن در حمله‌ی این کشور به یمن ظاهر شد. پس از این اقدام سعودی‌ها، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از بانوان، شاعران و ذاکران اهل‌بیت علیهم‌السلام اعلام کردند: «ما با سعودی‌ها در مسائل گوناگون سیاسی اختلافات متعددی داریم اما همیشه می‌گفتیم که آن‌ها در سیاست خارجی متانت و وقار نشان می‌دهند، اما چند جوان بی‌تجربه امور آن کشور را در دست گرفته و دارند جنبه‌ی توحش را بر جنبه‌ی متانت و ظاهرسازی غلبه می‌دهند که این کار قطعاً به ضررشان تمام خواهد شد.» (۱۳۹۴/۰۱/۲۰)
این اظهارات رهبر معظم انقلاب در رفتار بعدی سعودی‌ها به خوبی نمایان شد و اکنون اوج توحش و جنون آل‌سعود را در اعدام آیت‌الله نمر می‌توان مشاهده کرد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یک روز پس از این اعدام، در جلسه‌ی‌ درس خارج فقه، جنایت بزرگ عربستان سعودی در به شهادت رساندن عالم مؤمن و مظلوم، شیخ نمر باقر النمر را به‌شدت محکوم کردند و با تأکید بر لزوم احساس مسئولیت دنیا در قبال این جنایت و جنایات مشابه سعودی در یمن و بحرین، خاطرنشان کردند: «بدون تردید خون به ناحق ریخته‌‌ی این شهید مظلوم به سرعت اثر خواهد کرد و دست انتقام الهی گریبان سیاست‌مداران سعودی را خواهد گرفت.» ایشان با انتقاد شدید از سکوت مدعیان آزادی، دموکراسی و حقوق بشر و حمایت آنان از رژیم سعودی که خون بی‌گناه را تنها به خاطر انتقاد و اعتراض به زمین‌ می‌ریزد، تأکید کردند: «جهان اسلام و همه‌ی دنیا باید نسبت به این قضیه احساس مسئولیت کنند.»

تاکید آیت‌الله نمر بر امر به معروف و نهی از منکر

آیت‌الله نمر که از خانواده‌ای بسیار خوش‌نام در شرق عربستان به دنیا آمد، همواره به همراه دیگر خاندانش برای احقاق حقوق شیعیان عربستان تلاش کرد و بارها در این راه تحت فشار قرار گرفت تا اینکه سرانجام در سال 2012 دستگیر و سرانجام اعدام شد. رفتار این روحانی بلندپایه با آل‌سعود، هیچ‌گاه از مدار مسالمت‌آمیز عدول نکرد و از دست بردن به اسلحه و تشویق به مبارزه‌ی مسلحانه اکراه داشت. آل‌سعود که با چالش‌های داخلی و منطقه‌ای زیادی روبه‌رو است، به دلیل احساس تهدید امنیتی و هویتی در ماه‌های اخیر، هیچ‌گونه اعتراضی را نمی‌تواند تحمل کند. این کشور که در مسائل مختلف منطقه‌ای شکست‌های زیادی را متحمّل شده، به دنبال آن است تا برای جبران این شکست‌ها، جبهه‌های دیگری برای بازی و پیروزی احتمالی در آن‌ها بگشاید. اما این کشور نتوانسته است براساس مقدورات و محذورات خود رفتار متناسبی را ترسیم نماید از اینرو همواره با شکست مواجه شده است. این کشور در سوریه با وجود هزینه‌های زیاد، سرانجام به این نتیجه رسید که نظام سوریه ساقط‌شدنی نیست و تنها ملت این کشور قادر به تصمیم‌گیری در مورد سرنوشت خود هستند. اما سوریه تنها ایستگاه اول اشتباهات سریالی عربستان بود. ملک سلمان شاه سعودی که به دلیل بیماری آلزایمر عملاً در حاشیه‌ی قدرت است، قدرت را به صورت رسمی به محمدبن‌سلمان واگذار کرده است. محمد‌بن‌سلمان به دلیل بی‌تجربگی و همچنین رقابت‌های درونی قدرت در خاندان سعودی، با تصمیمی نابخردانه همسایه‌ی جنوبی عربستان را از 9 ماه پیش مورد حمله قرار داده است. با وجود آنکه یمن فقیرترین کشور عربی است و از لحاظ نظامی چندان قوی به نظر نمی‌رسد، اما مردم یمن تاکنون نه تنها از پیروزی متجاوزین جلوگیری کرده‌اند بلکه استان‌های جنوبی عربستان را نیز تحت حمله قرار داده و حتی ذخایر استراتژیک نفتی عربستان در استان عسیر را با موشک بالستیک قاهر 1 منفجر کرده‌اند. این شکست‌های پی‌درپی باعث شده است تا آل سعود برای فرار از شکست‌های منطقه‌ای و انحراف افکار عمومی، به مسائل داخلی چنگ بزند. معمولاً در کشورهای مختلف دنیا سعی می‌شود که مخالفان را تا حد امکان با کم‌ترین حدّ ممکن مجازات کنند، چرا که تبعات آن می‌تواند برای هر نظامی هزینه‌زا باشد. البته این قاعده در مورد کشورهایی صدق می‌کند که خرد جمعی در اداره‌ی امور به کار گرفته می‌شود اما در عربستان تصمیمات تنها توسط یک شخص اتخاذ می‌شود و به دلیل جنگ قدرت در خاندان سعودی، هیچ مشورتی در اداره‌ی امور با شاهزاده‌های رقیب صورت نمی‌گیرد. از این رو است که آل‌سعود عالمی که تنها به تبلیغ مذهب و امر به معروف و نهی از منکر می‌پرداخت را اعدام کرد. این امر ناشی از ترس همیشگی آل‌سعود به دلیل عدم مقبولیت مردمی است که همواره نگرانی اصلی حاکمان سعودی بوده است.

تبعات اعدام آیت‌الله نمر

سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ[2]
بدون شک هر کنشی با واکنش همراه خواهد بود و هیچ حکومتی نمی‌تواند از تبعات تصمیمات و اقدامات نسنجیده‌ی خود فرار کند. در این مورد تاریخ بزرگ‌ترین راهنما و چراغ هدایت است. همواره در طول تاریخ حاکمانی که علیه مظلومین اقدام به کشت و کشتار کرده‌اند و ستمگری را به بالاترین حد خود رسانده‌اند، به بدترین شکل ممکن تنبیه شده‌اند. حسنی مبارک در مصر، صدام حسین در عراق، و معمر قذافی در لیبی مهم‌ترین نمونه‌های معاصر در این مورد هستند که به جزای گناهان و ستمگری‌های خود رسیدند. آل‌سعود نیز بدون شک نمی‌تواند از این جبر تاریخی فرار کند و به زودی باید با تبعات و پیامدهای شهادت آیت‌الله نمر روبه‌رو شود.
از همان ساعات اولیه، درگیری‌ها در منطقه‌ی شرق عربستان در واکنش به این اقدام سعودی‌ها شروع شد. البته شیعیان عربستان بارها علیه آل‌سعود قیام کرده‌اند اما خون شهید نمر می‌تواند به عنوان عاملی وحدت‌بخش در بین گروه‌های مختلف شیعیان عربستان محسوب شود. شیعیان در عربستان از ابتدایی‌ترین خدمات و حقوق برخوردارند. منطقه «الشرقیه» در عربستان که شامل «القطیف و الاحساء» است مرکز اصلی شیعیان عربستان است. این منطقه بر اساس آمار سال 2010 میلادی بزرگ‌ترین منطقه‌ی عربستان بوده و بیشترین ذخایر نفت جهان نیز در همین منطقه واقع شده است.[3] عربستان در شرایط کنونی بدون توجه به تهدیداتی که در عرصه‌ی منطقه علیه این کشور وجود دارد، اقدام به اعدام رهبر شیعیان کرده است. این امر در کوتاه‌مدت می‌تواند هزینه‌های زیادی را بر این کشور تحمیل کند. از دیگاه دینی نیز طبق نص صریح قرآن کریم، خون هیچ مظلومی پایمال نخواهد شد و عاقبت دامن ظالمان را فرا خواهد گرفت. اکنون سعودی‌ها بیش‌ازپیش خود را در معرض تهدید و خطر خواهند دید، چراکه جمعیت شیعیان عربستان که در برخی منابع تا 7 میلیون نیز برآورد شده است، می‌تواند استراتژیک‌ترین نقطه‌ی جهان یعنی الشرقیه را با تهدیدات جدی مواجه کند.
مسئله‌ای که می‌تواند اعتراضات مناطق الشرقیه علیه عربستان را برای این کشور بسیار امنیتی و تهدیدزا کند، مربوط به نوع برخورد دوگانه‌ی عربستان در منطقه است. عربستان در ظاهر خود را مدعی مبارزه با تروریسم نشان داده و حتی در این مسیر ائتلاف ضد تروریسم نیز تشکیل داده است. این در حالی است که بنابر منابع و اسناد غربی و عربی، عربستان مهم‌ترین منشأ تروریسم جهانی است. براساس اسنادی که ویکی‌لیکس منتشر کرده است، هیلاری کلینتون، عربستان را حامی نخست گروه‌های تروریستی در جهان معرفی کرده است.[4] نشریه‌ی آمریکایی پولیتیکو نیز طی گزارشی اعلام کرده منشأ اصلی تروریسم و افراط‌گرایی، عربستان و قطر است و برای جلوگیری از این امر، باید مفتی‌های وهابی را به زندان گوانتانامو فرستاد.[5] روزنامه‌ی انگلیسی گاردین نیز وهابیت عربستان را عامل اصلی پرورش تروریست‌ها معرفی کرده است.[6] این دوگانگی در رفتار عربستان باعث شده است که کشورهای منطقه، عربستان را به عنوان کشوری قابل اطمینان تلقی نکنند و سعی بر فاصله گرفتن از این کشور را داشته باشند. این مسئله انزوای عربستان را بیش‌ازپیش پررنگ کرده است و قدرت سعودی‌ها اکنون در پایین‌ترین حد خود است. این ضعف منطقه‌ای زمانی که در کنار اعتراضات داخلی قرار بگیرد، می‌توان آل‌سعود را با چالش‌های سختی مواجه کند و حتی موجودیت آن‌ها را با تهدید مواجه کند.

سکوت مجامع حقوق بشری

رفتارهای سعودی‌ها در حوزه‌ی داخلی و خارجی همواره با ابتدایی‌ترین معیارهای حقوق بشری در تضاد قرار داشته است. اعدام‌های گسترده بدون برگزاری دادگاه‌های عادلانه، عدم حق دفاع، حمله به یمن و کشتار هزاران یمنی بیگناه، استفاده از بمب‌های خوشه‌ای در یمن، لشکرکشی به بحرین و سرکوب مردم این کشور، حمایت از تروریست‌ها و... همگی حکایت از بیگانگی آل‌سعود با مفهوم حقوق بشر دارد. اما نقش و نفوذ دلارهای نفتی عربستان در مجامع بین‌المللی باعث شده است تا این نهادهای حقوقی تنها به محکومیت ظاهری اقدامات عربستان بسنده کنند و حتی در تابستان گذشته ریاست یکی از پنل‌های حقوق بشری سازمان ملل به عربستان واگذار شد. در واقع منطق غربی در مورد حقوق بشر دوگانه است و براساس منافع تعریف می‌شود. اگر اعدام آیت‌الله نمر در کشوری غیر از عربستان اتفاق می‌افتاد و اگر به جای آیت‌الله نمر یکی از مفتی‌های سعودی در کشوری دیگر که مخالف آمریکا بود صورت می‌گرفت، مطمئناً آمریکا و نهادهای حقوق بشری ماه‌ها بر روی این مسئله مانور می‌دادند و بیشترین بهره‌برداری را از مسئله می‌کردند. اما اکنون به دلیل روابط خاص عربستان و آمریکا، نهادهای حقوق بشری چشمان خود را بر روی این مسئله بسته‌اند و تنها به انتشار بیانیه‌هایی بسنده کردند.
در شرایط کنونی که نهادهای غربی به دلیل وابستگی به دلارهای نفتی عربستان در برابر جنایات سعودی‌ها کاملاً جانبدارانه برخورد می‌کنند کشورها و نهادهای اسلامی باید علیه اقدامات عربستان ساکت ننشینند. در فاجعه‌ی منا واکنش‌ها به سعودی‌ها در حد قابل قبولی بود اما کافی نبود. اعدام شیخ نمر می‌تواند موجی از دسته‌بندی‌ها علیه عربستان را در جهان اسلام به وجود بیاورد. البته نمی‌توان از حاکمان و سیاست‌مداران جهان اسلام انتظاری داشت، بنابراین مردم به رهبری علما باید علیه این جنایت عربستان به بهترین شیوه‌ی ممکن پاسخ دهند.

پی‌نوشت‌ها:

[1] http://alwaght.com/fa/News/24197/
[2] و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه کیفرگاهی بازمی‌گردند.
[3] http://tabyincenter.ir/index.php/free-menu-pajohesh/
[4] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/113363/
[5] http://kayhan.ir/fa/news/60983
[6] https://arabic.rt.com/news/802422

منبع مقاله : اندیشکده راهبردی تبیین